فلسفه، زنان و ازدواج

ساخت وبلاگ
فلسفه، زنان و ازدواج

 کپی بدون ذکر نام و منبع منتشرکننده (آدرس وبلاگ یا کانال تلگرام) مورد رضایت من نیست

 

...[هنوز هم] فلسفیدن کاری مردانه است. فلسفه خود نیز «نر» است. زن فلسفه‌ستیز است زیرا فلسفه او را بیش‌تر می‌آزارد. اما زنانِ قوی‌تر از مردانی هم پیدا شده‌اند که عشق‌شان به فلسفه به قدری بوده که فلسفه در نهایت نتوانسته است آن‌ها را علیرغم رنج‌های مضاعفی که نصیب‌شان می‌شود طرد کند.

وقتی استادِ Sally Haslanger روزی به او گفت:
never seen a first rate woman philosophy and never expected to because women were incapable of having
seminal ideas

او، چنین تصور کرد که این یک شوخی باشد اما نبود. «سالی» اکنون به مقام پروفسوری رسیده است و از سال 2015 کرسی فلسفه‌ی اسپینوزا را در دانشگاه آمستردام در دست دارد. او نقل می‌کند که در سال 1989 هنگامی که به همکار ارشدش در دانشگاه پنسیلوانیا اطلاع داد که قصد دارد با Stephen Yablo (که او نیز یک فیلسوف است) ازدواج کند چنین پاسخ شنید:

Oh, I’m so sorry we’ll be losing you

خلاصه از این نمونه‌ها زیاد برای‌اش اتفاق افتاده است. طوری که سرانجام انگیزه‌های نوشتن مقاله‌ی زیر* در او شکل گرفت. مقاله‌ای که درباره ایدئولوژی و فرهنگ و زندگی فیلسوفان صحبت می‌کند تا خود فلسفه به معنای دقیق‌اش. حاشیه‌ای جذاب‌تر از متن، که در ستون Musings در نشریه‌ی «هیپاتیا» در بهار 2008 منتشر شد و مورد توجه بسیاری از علاقمندان قرار گرفت. او در این مقاله با ارائه آمارها و تجربه‌هایش درباره این صحبت می‌کند که چرا زنان همچنان خارج از فلسفه هستند...

* "Changing the Ideology and Culture of Philosophy: Not by Reason (Alone)." presented at the Central APA (April 2007) at a panel sponsored by the APA Committee on the Status of Women. To appear in the “Musings” column, Hypatia 2008.

 

دانلود کنید از:

http://www.mit.edu/~shaslang/papers/HaslangerCICP.pdf

Philopolis 2013 - An interview with Sally Haslanger :

https://vimeo.com/61502162

 

از زمان باستان تا به اکنون، فیلسوفان، معلمان مذهبی و اخلاق‌گرایان، زندگی‌یی توأم با کم‌خرجی و سادگی را ستوده‌اند. قهرمانانِ زندگی فروتنانه و بی‌آلایش شامل: لائوتسه (فیلسوف و نویسنده‌ی چین باستان)، بودا، سقراط، افلاطون، اپیکورس، عیسی (مسیح)، سِنکا، اپیکتتوس، پلوتارس، بوئتیوس، و بیشتر... ، میشل دو مونتی، اسپینوزا، فرانکلین، روسو، هنری دیوید ثورو (آنارشیست آمریکایی)، نیچه، تولستوی، و گاندی.
چرا بسیاری از فلاسفه و مبلغان دینی اغلب به‌نحوی فقیرانه، صرفه‌جویانه، و ساده [نه فقط در مصرف و بکارگیری کالاهای مادی، بلکه حتی در داشتن روابط اجتماعی] زندگی می‌کنند؟ پس نزد آنان ارزش‌ها و اولویت‌ها چیست؟ به لیست بالا چه کسان دیگری را می‌توان افزود؟

This tradition has deep roots and can be found in some of the oldest texts. Homer, for instance, frequently offers detailed and admiring descriptions of fabulous luxury.
...
According to Aristotle, these vices are not equally bad: A lack of generosity is worse than wastefulness. One reason for this is that stinginess is (in his view) incurable, whereas wastefulness is typically cured either by maturity or by the wastrel running out of means to waste. A more important reason, though, is that ungenerosity bespeaks a base and selfish character, whereas people who are wasteful not through intemperance but simply because they are too generous may be foolish, but they are not vicious or ignoble. Moreover, while the tightfisted type benefits no one, people who are excessively generous at least benefit others, even while possibly ruining themselves.
...

چند بریده از متن را اینجا می‌گذارم که معلوم شود متن انگیسی پیچیده‌ای ندارد و به مرورش می‌ارزد (یا اگر حوصله‌اش را داشتید به ترجمه‌اش هم می‌ارزد) ... کدام یک از فیلسوفان زن و مرد همسر یا بچه نداشتند؟ و چرا غالبا [و البته ظاهرا] فلسفه برای‌شان، نه تنها از غذا و لباس، بلکه حتی از خانواده مهم‌تر بود. این شیوه‌ی زندگیِ بی‌اعتنا به همه‌چیز بجز اندیشیدن، در تاریخ زندگی فیلسوفان چه دلایلی داشته است و در مقایسه با رهبران معنوی و دینی، چه تفاوتهایی در این دلایل وجود دارد؟

مرور کنید در :
1. https://www.neh.gov/humanities/2017/fall/feature/philosophers-who-stuff-0

2. https://www.reddit.com/r/askphilosophy/Idea/589eo0/do_you_think_that_are_philosophers_more_poorly/

Jacques Rousseau eventually married his lover Thérèse Levasseur, but abandoned all of his five children to foundling homes. This did not stop him writing a treatise, Emile, on the proper upbringing of children.

بیاییم نزدیک‌تر به زمان خودمان، جان استوارت میل خیلی دیر ازدواج کرد و هرگز بچه‌ای از خود به روزگار نیاورد. شوپنهاور، کیرکگارد، نیچه، سارتر و ویتگنشتاین همگی نه ازدواج کردند و نه صاحب فرزند شدند. مارکس در حالی که هنوز فرزندش کودکی بیش نبود از فلسفه به سمت اقتصاد و سیاست چرخش نمود. [می‌دانید که ویتگنشتاین، این دیوانه، حتی ثروت هنگفتی را که از پدر ثروتمندش رسید پس زد تا برادرانش سهم بیشتری ببرند].

در مورد زنان فیلسوف مشهور چه؟ از میان آن‌ها که بیشتر معروف است، ماری ولستون کرافت (نویسنده و فیلسوف انگلیسی هجدهم) مهم‌ترین آثارش را قبل از تولید کردنِ بچه‌هایش (!) تولید کرد، و بطور تراژیکی پس از تولد دومین فرزندش در اثر عوارض ناشی از آن درگذشت، فرزندی که خود به داستان‌نویسی خوب تبدیل شد. سیمون دوبوار، هانا آرنت، سیمون ویل، و مورداچ (نویسنده و فیلسوف ایرلندی)، هیچیک نخواستند بچه‌دار شوند.

3. https://www.theguardian.com/education/2016/mar/15/why-philosophers-make-unsuitable-life-partners

 کپی بدون ذکر نام و منبع منتشرکننده (آدرس وبلاگ یا کانال تلگرام) مورد رضایت من نیست

فیلسوفانِ نُنر!...
ما را در سایت فیلسوفانِ نُنر! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behzadgholipour بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 20:58